سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بی گمان در سوره حمد، کلماتی جامع ازخیر و حکمت در امور دنیا و آخرت گرد آمده است که نظیر آن رادر هیچ کجا نمی توان یافت . [امام رضا علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 
نگاه کن
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :582094
تعداد کل یاداشته ها : 14
103/1/9
11:49 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
alirzaee[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
آذر 90[9]

تو شعرهای سپید من جایی نمونده واسه تو
سیاهی و در به دری از روزگار من برو
تورو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمی خوام تو گوشم شعرهای غمگین بخونی
اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی
دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون بکنی
اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی
دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون بکنی
تو شعرهای سپید من جایی نمونده واسه تو
سیاهی و در به دری از روزگار من برو
تورو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمی خوام تو گوشم شعرهای غمگین بخونی
دنیای من روشن و تو دشمن روشنیا
خورشید من دار میاد بی سروپای رو سیاه
می خوام روزای خوب من شکنجه جونت بشه
سپیدی های من تورو تا مرز مردن بکشه
سیاهی و دربه دری غصه نا تموم من
چه قدر باید گریه کنم از من و گریه دل بکن
تورو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمی خوام تو گوشم شعرهای غمگین بخونی
اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی
دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون بکنی


  
  

ن زاده ی شهوت شبی چرکینم
در مذهب عشق ، کافری بی دینم
آثار شب زفاف کامی است پلید
خونی که فسرده در دل خونینم
من اشک سکوت مرده در فریادم
داد ی سر و پاشکسته ، در بی دادم
اینها همه هیچ ... ای خدای شب عشق
نام شب عشق را که برد از یادم ؟


  
  

تولد!! روزی که هیچگاه نفهمیدم برای چی باید خوشحال باشم!!!

پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمی کردی
تو ای مادر اگر شوخ چشمی ها نمی کردی
تو هم ای آتش شهوت شرر بر پا نمی کردی
کنون من هم به دنیا بی نشان بودم

پدر آن شب جنایت کرده ای شاید نمی دانی
به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمی دانی
از این بایت خیانت کرده ای شاید نمی دانی
؟//////////////////////////////////////؟؟؟/؟//

  
  

به روی خاطرات من همیشه ردپای تو

اگر چه مانده در دلم سکوت سبز جای تو

چقدر خسته می روی از این دیار گریه زا

کجا بدون سایه ات ؟ کجا بدون من کجا؟

نگاه سرد و مبهمت به روی پلک های من

قدم نمی زند چرا ؟ نمی رسد به داد تن ؟

همین که حرف می زنی بهانه رنگ می شود

همین که شعر می شوم دل تو سنگ می شود

شب از گلایه های من به سوی روز میدود

غروب میکند دلم؛به پشت کوه میرود

نفس نمیکشد هوا ؛ قدم نمیزند زمین 

سکوت میکند غزل بدون تو فقط همین


  
  
   1   2      >