تو شعرهای سپید من جایی نمونده واسه تو
سیاهی و در به دری از روزگار من برو
تورو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمی خوام تو گوشم شعرهای غمگین بخونی
اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی
دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون بکنی
اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی
دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون بکنی
تو شعرهای سپید من جایی نمونده واسه تو
سیاهی و در به دری از روزگار من برو
تورو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمی خوام تو گوشم شعرهای غمگین بخونی
دنیای من روشن و تو دشمن روشنیا
خورشید من دار میاد بی سروپای رو سیاه
می خوام روزای خوب من شکنجه جونت بشه
سپیدی های من تورو تا مرز مردن بکشه
سیاهی و دربه دری غصه نا تموم من
چه قدر باید گریه کنم از من و گریه دل بکن
تورو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمی خوام تو گوشم شعرهای غمگین بخونی
اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی
دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون بکنی